مردي بطور مسخره به مرد ضعيغي الجسمي گفت تو را از دور ديدم فکرکردم زن هستي و آن مرد جواب داد منم تو را از دور ديدم فکر کردم مرد هستي.
> چرچيل وزير چاق بريتانيا به برناردشو که وزير لاغري بود گفت هرکس تو را ببيند فکر ميکند بريتانيا را فقر غذايي فرا گرفته است . برناردشو جواب داد : و هرکس تو را ببيند علت اين فقر را ميفهمد .
> ملا نصرالدين وارد روستايي شد و يکي از اهالي به او گفت ملا من تو را از طريق الاغت ميشناسم و ملا جواب داد : اشکالي ندارد چون الاغها يکديگر را خوب ميشناسند.
> مردي به زني گفت تو چقدر زيبا هستي. زن گفت کاش تو هم زيبا ميبودي تا همين حرف را بهت ميگفتم . مرد گفت اشکالي ندارد تو هم مثل من دروغ بگو.
> زوج جواني در کنار هم نشسته و دختره شديدا غمگين است. شوهرش بهش گفت : تو دومين دختر زيبايي هستي که توي عمرم ديدم. و دختر با حالت تعجب پرسيد پس اوليش کيه؟ شوهر گفت : خودت هستي وقتي تبسم روي لب داري
> زني روستايي با چهار الاغش از مسيري عبور ميکرد که دوتا جوان با تمسخر بهش گفتند صبح بخير مادر الاغها و زن سريعا جواب داد صبح شما هم بخير فرزندان عزيزم
> پيرمردي که از کهولت سنش کمرش قوس شده بود از مسيري عبور ميکرد جواني از روي تمسخر گفت پبرمرد اين کمان را به چند ميفروشي ؟ پيرمرد جواب داد اگر خداوند عمرت را طولاني کرد کمان مجاني بهت ميرسد .
> يک عرب روستايي در مهماني پادشاهي با اشتهاي تمام گوشت گوسفند ميخورد پادشاه بهش گفت چرا چنان بيرحمانه ميخوري انگار که مادرش تو را زده است .. عرب روستايي جواب داد : تو چرا انقدر با شفقت ميخوري که انگار مادرش تو را هم شير داده
:: موضوعات مرتبط:
طنز ، داستان ، کاریکاتور ,
,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0